کلاس مهربانی

مطالبی در باره کلاس پنجم کاشان

کلاس مهربانی

مطالبی در باره کلاس پنجم کاشان

خدایا تنهام نزار

مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن

یه سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید


فریاد براورد خدایا با من حرف بزن......اذرخش در اسمان غرید اما مرد اعتنایی نکرد

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت:پس تو کجایی؟؟؟؟ بگذار تو را ببینم....... ستاره ای درخشید اما مرد ندید

مرد فریاد کشید"خدایا یک معجزه به من نشان بده"......کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد

مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم.........از تو خواهش میکنم... پروانه ای روی دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد... 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد